ناتمام
چند روزیه برای انجام کارهام مجبور میشم مرتب به مرکز شهربرم روزای اول خیلی چیزا برام عجیب بود خوب شاید اولش طبیعی به نظر بیاد آدمی که بعد از چند وقت دوری از شهر و خونه و زندگی برمی گرده و توی شهرش قدم می زنه خیلی چیزا براش تازگی داره و عجیب به نظرش می رسه بعد فکر کردم شاید یه کسی چیز خورم کرده توهم زدم اما کم کم دیدم نه بابا!....قضیه خیلی جدی تر از این حرفهاست انگار توی بیابون با کمبود جا مواجه شدن جدیداًمجوز تاسیس مزرعه ی پرورش اسب رو توی خیابونهای وسط شهر میدن البته بماند که توی خیابون که راه می ری گه گداری بجز اسب ، جوجه تیغی ای ،عقربی هم این وسط مسطا می لوله فکر نمی کنم خیابونای شهر شماهم دست کمی از خیابونای شهر من داشته باشه خوب به هر حال من توصیه می کنم توی خیابونا که راه می رید حواستون باشه عقربها نیشتون نزنن یا اسبها رم نکنن یا تیغ جوجه تیغی ها نره توی دست و پاتون ولی شاید بهتر باشه برای محافظت خودتون از نیش عقربها پادزهر همراهتون باشه و برای اسبهاو تیغ جوجه تیغی ها سپر با خودتون ببرید البته تا ما یادمون می یاد گفته اند اسب حیوانیست نجیب اما این اسبهایی که ما می بینیم نه بویی از نجابت بردن نه از حیا و غیرت در هر صورت غرض این بود گه بگم نگذاریم خیابون های شهرمون تبدیل به مزرعه ی پرورش اسب و جک و جونورهای جور وا جور بشه عادت نکنیم به این وضع یه تکونی به خودمون بدیم که جامعه رو یه تکونی بدیم من و تو می تونیم البته می تونیم نه..... باید بتونیم آب راکد نشیم که اگه آب راکد شد می شه مرداب 
| Design By : Pichak |
