ناتمام
آه ای کوجه باغهای خلوت نیایش! نشانی خدا را می دانید؟ مسافری هستم خسته و در راه مانده خانه ی دوست کجاست؟ بگویید ... بگویید به من که در مانده ی خویشم و آواره ی دنیا بگویید که این خسته ی در راه مانده را امیدی جز این نیست خدای من ! دلم ،ایمانم و همه ی باورم را بر کف دستانم گرفته ام و رو به سوی تو دراز میکنم نگاه کن دستان این گدای بی مقدار را که دلش، ایمانش و همه ی باورش کف دستانش را پر از خالی کرده است شنیده ام که گفته ای هیچ سائلی نیست که با دست خالی بر در گاهم بیاید ، بخواهد ، بنالد و زاری کند مگر آنکه باران رحمت و اجابت من اورا ننوازد بارالها پس این تو و این دستان خالی من دعا میکنم و تو اجابت کن می گریم و تمنا می کنم از آستان پر سخاوت تو ترنم قدوم مهدی ات را بر سنگفرش کوچه های چشمان منتظران اللهم عجل عجل عجل عجل لولیک الفرج والعافیه النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه والمستشهدین بین یدیه
Design By : Pichak |